https://srmshq.ir/emwgzi
بارها و بارها صدای مرتضی احمدی را در یکی از اجراهای ریتمیکش شنیده بودم که میخواند "ای سال برنگردی... بری دیگه برنگردی..." شاید تم فانتزیک این آهنگ و همین فراز پایانی آن را بارها زیر لب زمزمه کرده بودم اما باید به جرئت بگویم در سالی که گذشت بهخوبی برایم کُنه چنین آرزوی ریتمیکی روشن شد! شاید سختی و اتفاقات تلخ همراه جداییناپذیر زندگی باشد اما سالی که در آن شوکهای متعدد اقتصادی و کمرنگ شدن امیدهای جمعی وضعیت مبهمی را برای بسیاری از افراد یک جامعه به وجود میآورد میتواند از آن سالهایی قلمداد شود که کسی آرزوی برگشتنش را نداشته باشد. البته برای پرهیز از سیاه بینی این سال این موضوع را بایستی مطرح کرد که بههرحال در بدترین شرایط نیز میتوان روزنههای امید را یافت و از منظر آنها به آینده نگریست و سال ۱۳۹۷ نیز بالا و پایینهای خودش را داشت که میتوان از دل ناامیدیهایش به امید رسید اما همین موضوع نیز مستلزم شرایطی است که ما ایرانیها بایستی به دنبال رسیدن به این شرایط باشیم.
https://srmshq.ir/oq8rxv
سالی که گذشت سال رنج و بیم و تردید و البته کورسویی از امید بود. هروقت به آنچه در این سال بر همۀ ما گذشت فکر میکنم یاد این شعر شاملو میافتم؛ «سال بد... سال باد... سال اشک... سال شک... سال روزهای دراز و استقامتهای کم... سالی که غرور گدایی کرد...» اما ۹۷ دارد به پایان میرسد و ای کاش با خودش ببرد همۀ هراس و بلاتکلیفی که آورده بود را.
برای ویژهنامۀ نوروزی سرمشق از کسانی که امسال در بخش جامعه با ما همکاری داشتند، پرسیدیم سال ۹۷ برایشان چگونه گذشت و ۹۸ را چطور میبینند؛ آنها هم از بیمها و امیدهایشان برایمان گفتند.
ترتیب قرار گرفتن پاسخها براساس الفبای نام خانوادگی است.
سرمشق: سال ۹۷ برای شما چطور گذشت؟ از فراز و فرودها، خوشیها و ناخوشیهایتان در این سال بگویید.
با توجه به مسائل متعدد اقتصادی که در سال ۹۷ کل کشور را درگیر کرد و تبعات آن دامنگیر بخشهای مختلف اجتماع شده است، شما در حیطۀ فعالیت حرفهای خودتان با چه مسائل و معضلاتی روبهرو شدهاید؟ بازخورد این مسائل را در زندگی مردم چطور دیدهاید؟
چقدر به حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی در سال آینده امیدوارید؟ چشماندازتان برای سال ۹۸ چیست؟ چه برنامههایی برای سال آینده دارید؟
از خاطرات نوروزیتان بگویید. نوروز برای شما چه حس و حالی دارد؟
بهترین کتابی که امسال خواندید و جالبترین فیلمی که دیدید و آن را به دیگران توصیه میکنید، چه بود؟
هادی انجمشعاع: یکی از چیزهایی که به ما انسانها احساس امنیت میدهد، تأمین مسایل مالی زندگیمان است و اینکه بدانیم برنامهای که در زمینۀ مسایل اقتصادی داریم با توجه به درآمد و هزینههایمان روند قابل پیشبینی داشته باشد؛ مسایل اقتصادی که امسال به وجود آمد، باعث افزایش حالتهای اضطرابی در افراد جامعه شده است.
علیاصغر جلالکمالی: سال ۹۷ سالی پر از تردید، پر از بیم و به عادت مألوف اندکی امید بود؛ سالی که مغاک نامردمی عمیقتر مینمود؛ سالی که ترس از آینده همگان را به صرافت ایجاد چهارچوب امنی آن هم اگر نه در این خاک که در آن سوی مرزها انداخته بود. سالی که اخلاق بیش از پیش زیر چرخهای معیشت دست و پا میزد.
سروش صلواتیان: ۹۷ با دلار چهار، پنج هزار تومانی شروع شد و به دلار ۲۰ هزار تومانی رسید؛ الآن هم حدود ۱۴، ۱۵ هزار تومان است و معلوم نیست تا آخر سال به چه رقمی برسد. این مسئله در بلندمدت اثر خود را نشان میدهد؛ مردم این مناطق چون زندگیشان وابسته به یارانه است هر روز سفرههایشان کوچکتر شده، چایشان کمرنگتر و برنج سر سفرهشان کمتر شده.
کاظم کاظمی: اینکه ما مردم ایران در حال رسیدن به یک قدر مشترک ذهنی و فرهنگی در باب سامان دادن به حیات اجتماعی خودمان هستیم، امریست بسیار مبارک و شوقانگیز و پر از امید. من به امروز و فردای روشن سرزمینمان بسیار امیدوار و خوشبینم.
بتول غفاری: بهار برای من یک تکیهگاه و سقف امنیتبخش است و پیامش این است که در هر شرایطی منتظر شکوفایی باشید؛ خزانها ماندنی نیست و این بهار است که جاودان است. آداب نوروز را بسیار آیینی و مصرّانه دنبال میکنم که عصارۀ آن دید و بازدید اقوام و دوستان، دور شدن از هیاهوی تکنولوژی و بازگشتن به آغوش مادرمان طبیعت است.
مجدزاده: هیچ رویدادی در ایجاد شادمانی و سرور به پای نوروز نمیرسد و آئینهای زیبای بازمانده از نیاکانمان از پاکی و زدودن غبار از دلها و خانهها تا سفرۀ هفتسین و شیرینی و عیدی دادن، همه سرورانگیز است. در خاندان ما از دیرباز تمامی رسوم با دقت تمام برگزار میشد؛ در سفرۀ هفتسین قرآن و در هفتشین شهد، شمع، شکوفه و شمشاد و شیرینی و شیر در کنار حافظ چیده میشد.
https://srmshq.ir/3kofdw
کی از رویدادهای قابلتوجه در سالی که گذشت، مورد توجه قرار گرفتن بیش از پیش مجازاتهای جایگزین حبس در دستگاه قضایی بود. قضات زیادی آرایی در این زمینه صادر کردند و صدها و شاید هزاران نفر به جای رفتن به زندان با احکام صادره توانستند کاری عامالمنفعه و تحت نظارت نهادهای عمومی و خیریهها انجام دهند. در این میان قاضی شعبه ۱۰۸ کیفری دو کرمان به نوعی پرچمدار صدور چنین آرایی بود که این موضوع مورد توجه رسانهها نیز قرار گرفت و به این موضوع پرداخته شد. حالا دیگر به نظر میرسد این موضوع بیش از همیشه جا افتاده است و دیگر صدور چنین آرایی باعث تعجب نمیشود. گفتوگوی ما با محمد اطمینان قاضی شعبه ۱۰۸ کیفری دو کرمان بیش از پرداختن به چنین موردی به پرسش از دیدگاههای این قاضی دادگستری پیرامون مسائل مختلف گذشت. وی در ابتدای گفت و گویش استقبال از آراء و محکومیتهای جایگزین حبس را بسیار مهم دانست و گفت: «خودم تصور نمیکردم که بازخورد صدور این آراء در میان شهروندان و رسانهها تا این حد قابلتوجه باشد. بسیاری از مسئولان هم برایشان جالب بود و این واکنش مثبت میتواند نویدبخش باشد.»
محمد اطمینان متولد ۲۳ بهمن ۱۳۵۰ در رفسنجان است. کتاب خواندن ازجمله علائقی است که به نظر میرسد در دیدگاههای فعلی او تأثیر زیادی داشته است. تأکید دارد که قضات نباید به خاطر محدودیتهای شغلی خود را ایزوله کنند و باید ارتباط کافی با جامعه داشته باشند...
چه شد که به کار قضاوت علاقمند شدید؟
اول بگویم که قدیمترها به ادامه تحصیل در رشته تربیتبدنی علاقهمند بودم و در دبیرستان هم دیپلم علوم تجربی گرفتم. البته مطالعات حقوقی هم داشتم، و نزدیک خانه ما در رفسنجان کتابخانه آستان قدس رضوی قرار داشت و مرتباً به این کتابخانه مراجعه و مطالعه میکردم. یک کتابی را در آن سالها میخواندم به نام «وکالت» که در مورد همین حرفه بود. خواندن این کتاب آن روزها من را به قانون و رشته حقوق علاقهمند کرد تا اینکه بعد از اخذ دیپلم در سال ۱۳۷۴ در رشته زمینشناسی دانشگاه کرمان پذیرفته شدم. در همان زمان در رشته حقوق دانشگاه آزاد رفسنجان هم پذیرفته شدم و ترجیح دادم که تحصیل حقوق را در دانشگاه انتخاب کنم. بعد از فراغت از تحصیل در سال ۱۳۷۹ در آزمون وکالت و قضاوت پذیرفته شدم اما علاقه بیشتری به کار بهعنوان قاضی داشتم.
https://srmshq.ir/e4xi90
آنچه از همه دردناکتر است، فقر و بیماری نیست بلکه بیرحمی مردم نسبت به یکدیگر است.
در این نوشتار بهصورت اجمالی و حتیالمقدور با رویکرد اجتماعی، انسانی، فرهنگی و نیز تاکتیکی به مسئلۀ شکست تیم ملی فوتبال، دلایل و اثرات آن میپردازم. بدیهی است مانند هر مطلب دیگری در این زمینه به نکاتی که از نقطهنظر این نگارنده پررنگتر مینماید خواهم پرداخت که خود خالی از ضعف و نقد نخواهد بود و در عین حال بهجای نگاه مطلق سیاه و سفید به مسائل سعی میکنم آنها را بهصورت طیفی خاکستری واکاوی نمایم.
۱) این شکست در کنار همۀ ناراحتیهایش از یک نقطهنظر شاید بتواند به نفع بطن جامعۀ ایرانی باشد؛ در شرایط وخیم اقتصادی گرچه یک شادی بزرگ فوتبالی برای مردم غمگین ما موهبتی عظیم میتواند باشد اما برای مدیران نالایق، فرصتی برای صدور بیانیه و سوار شدن بر موج شادیهای مردم میشود؛ ولی اینک آنها مجبورند بدون این سایۀ موقتی که میتوانست موجب اندک تنفسی شود، بهطور جدیتر در پی حل امور معیشتی جامعه برآیند چراکه خستگیها فزونتر شد و سوپاپی هم که فوتبال میتوانست برای تخلیۀ آنها ایجاد کند از دست رفت.